یک سلام گرم تابستانی خدمت شما دوستان دلگرم.از این که سایت من را انتخاب کردید بسیار متشکرم.

دانلود آلبوم بی کلام و زیبای Secret Garden 1996


امروز برای شما دوستان عزیز آلبوم موسیقی بیکلام و آرامبخش Secret Garden 1996 را آماده کردم امیدوارم از آن لذت ببرید.

دانلود این آلبوم کاملا رایگان میباشد.


تعداد ترکهای آلبوم: 13 عدد

کیفیت: 128kbps

سال انتشار: 1996


لینک دانلود

01   Nocturne

02   Pastorale

03   Songs from a Secret Garden

04   Sigma

05   Papillon

06   Serenade to Spring

07   Atlantia

08   Heartstrings

09   Adagio

10   The Rap

11   Chaconne

12   Cantoluna

13   Ode to Simplicity


(به شما پیشنهاد میکنم این آلبوم زیبا را حتما دانلود کنید)

 


 

نظرات و پیشنهادات


:: برچسب‌ها: دانلود آهنگ بیکلام, دانلود آهنگ بیکلام, دانلود آهنگ بیکلام, دانلود آهنگ بیکلام, دانلود آهنگ بیکلام, دانلود آهنگ بیکلام, داستان, طنز, لطیفه, شعر, عکس, منظره, داستان کوتاه, جوک, تاریخ, مطلب تاریخی, داستان تاریخی, قضاوت, قضاوت الکی, ماجرای تاریخی, واقعه تاریخی, واقعه, عاشقانه, عشق, داستان غم انگیز, اهنگ بدون متن, اهنگ, موسیقی, صدا, آوا, نوا, گوش نواز, آهنگ, آهنگ بیکلام, دانلود آهنگ بیکلام, ,
نویسنده : Mohammad ali Rezaie
داستان عاشقانه

 

پسر به دختر گفت اگه يه روزي به قلب احتياج داشته باشي اولين نفري هستم كه ميام تا قلبمو با تمام وجودم تقديمت كنم.دختر لبخندي زد و گفت ممنونم تا اينكه يك روز اون اتفاق افتاد.حال دختر خوب نبود.نيازفوري به قلب داشت.از پسر خبري نبود.دختر با خودش مي گفت:ميدوني كه من هيچوقت نميذاشتم تو قلبتو به من بدي و به خاطر من خودتو فدا كني.ولي اين بود اون حرفات.حتي براي ديدنم هم نيومدي.شايد من ديگه هيچوقت زنده نباشم.آرام گريست و ديگر چيزي نفهميد...

 
 

چشمانش را باز كرد.دكتر بالاي سرش بود.به دكتر گفت چه اتفاقي افتاده؟دكتر گفت نگران نباشيد پيوند قلبتون با موفقيت انجام شده.شما بايد استراحت كنيد.درضمن اين نامه براي شماست..!

 

دختر نامه رو برداشت.اثري از اسم روي پاكت ديده نميشد. بازش كرد و درون آن چنين نوشته شده بود:

 
 

سلام عزيزم.الان كه اين نامه رو ميخوني من در قلب تو زنده ام.از دستم ناراحت نباش كه بهت سر نزدم چون ميدونستم اگه بيام هرگز نميذاري كه قلبمو بهت بدم.پس نيومدم تا بتونم اين كارو انجام بدم.اميدوارم عملت موفقيت آميز باشه.(عاشقتم تا بينهايت)

دختر نميتوانست باور كند..اون اين كارو كرده بود.اون قلبشو به دختر داده بود.

 
 

 


:: برچسب‌ها: داستان, طنز, لطیفه, شعر, عکس, منظره, داستان کوتاه, جوک, تاریخ, مطلب تاریخی, داستان تاریخی, قضاوت, قضاوت الکی, ماجرای تاریخی, واقعه تاریخی, واقعه, عاشقانه, عشق, داستان غم انگیز, ,
نویسنده : Mohammad ali Rezaie
یک داستان تاریخی که ارزش خواندن دارد!

در افسانه های شرقی قدیم آمده است که یکی از پادشاهان بزرگ برای جاودانه کردن نام و پادشاهی خود تصمیم گرفت که قصری باشکوه بسازد که در دنیا بی نظیر باشد و تالار اصلی ان در عین شکوه و بزرگی و عظمت ستونی نداشته باشد !!!

اما پس از سالها و کار وتلاش و محاسبه ، کسی از عهده ساخت سقف تالار اصلی بر نیامد و معماران مدعی زیادی بر سر این کار جان خود را از دست دادند تا اینکه ناکامی پادشاه او را به شدت افسرده و خشمگین ساخت و دست آخر معلوم شد که معمار زبر دست و افسانه ای به نام سنمار وجود دارد که این کار از عهده او بر می آید …

و بالاخره او را یافتند و کار را به او سپردند  و او طرحی نو در انداخت و کاخ افسانه ای خورنق را تا زیر سقف بالا برد و اعجاب و تحسین همگان را برانگیخت اما درست وقتی که دیواره ها به زیر سقف رسید  سنمار ناپدید شد و کار اتمام قصر خورنق نیمه کار ماند …

مدتها پی او گشتند ولی اثری از او نجستند و پادشاه خشمگین و ناکام دستور دستگیری و محاکمه و مرگ او را صادر کرد تا پس از هفت سال  دوباره سر و کله سنمار پیدا شد .

او که با پای خود امده بود دست بسته و در غل و زنجیر به حضور پادشاه آورده شد و شاه دستور داد او را به قتل برسانند اما سنمار درخواست کرد قبل از مرگ به حرفهای او گوش کنند و توضیح داد که علت ناکامی معماران قبلی در برافراشتن سقف تالار بی ستون این بوده است که زمین به دلیل فشار دیواره ها و عوارض طبیعی نشست می کند و اگر پس از بالا رفتن دیواره بلافاصله سقف ساخته شود به دلیل نشست زمین بعدا سقف نیز ترک خورد و فرو می ریزد و قصر جاودانه نخواهد شد…

پس لازم بود مدت هفت سال سپری شود تا زمین و دیواره ها نهایت افت و نشست خود را داشته باشند تا هنگام ساخت سقف که موعدش همین حالا است مشکلی پیش نیاید و اگر من در همان موقع این موضوع را به شما می گفتم حمل بر ناتوانی من می کردید و من نیز به سرنوشت دیگر معماران ناکام به کام مرگ می رفتم …

پادشاه و وزیران به هوش و ذکاوت او آفرین گفتند و ادامه کار را با پاداش بزرگتری به او سپردند و سنمار ظرف یک سال قصر خورنق را اتمام و آماده افتتاح نمود .

مراسم باشکوهی برای افتتاح قصر در نظر گرفته شد و شخصیتهای بزرگ سیاسی آن عصر و سرزمینهای همسایه نیز به جشن دعوت شدند و سنمار با شور و اشتیاق فراون تالارها و سرسراها واطاقها و راهروها و طبقات و پلکانها و ایوانها و چشم اندازهای زیبا و اسرار امیز قصر را به پادشاه و هیات همراه نشان میداد و دست آخر پادشاه را به یک اتاق کوچک مخفی برد و رازی را با اودر میان گذاشت و به دیواری اشاره کرد و تکه  اجری را نشان داد و گفت : کل بنای این قصر به این یک آجر متکی است که اگر آنرا از جای خود در آوری کل قصر به تدریج و آرامی ظرف مدت یک ساعت فرو میریزد و این کار برای این کردم که اگر یک روز کشورت به دست بیگانگان افتاد نتوانند این قصر افسانه ای را تملک کنند شاه خیلی خیلی خوشحال شد و از سر شگفتی سنمار به خاطر هنر و هوش و درایتش تحسین کرد و به او وعده پاداشی بزرگ داد و گفت این راز را باکسی در میان نگذار …

تا اینکه در روز موعود قرار شد پاداش سنمار معمار را بدهد . او را با تشریفات تمام به بالاترین ایوان قصر بردند و در برابر چشم تماشا گران دستور داد به پایین پرتابش کنند تا بمیرد!!!

سنمار در آخرین لحظات حیات خود به چشمان پادشاه نگاه کرد و با زبان بی زبانی پرسید چرا ؟؟؟!!!

و پادشاه گفت برای اینکه جز من کسی راز جاودانگی و فنای قصر نداند و با این جمله او را به پایین پرتاب کرده  و راز را برای همیشه از همه مخفی نگاه داشت…!

ما دیگران را فقط تا آن قسمت از جاده که خود پیموده‌ایم می‌توانیم هدایت کنیم…


:: برچسب‌ها: داستان, طنز, لطیفه, شعر, عکس, منظره, داستان کوتاه, جوک, تاریخ, مطلب تاریخی, داستان تاریخی, قضاوت, قضاوت الکی, ماجرای تاریخی, واقعه تاریخی, واقعه, ,
نویسنده : Mohammad ali Rezaie
کی عکسای خوشگل از طبیعت میخواد؟
لطفا برای مشاهده عکسها به ادامه مطلب بروید‎<‎/font>
:: ادامه مطلب

:: برچسب‌ها: عکس, تصویر, تصاویر, تصاویر زیبا, عکس طبیعت, طبیعت زیبا, طبیعت, منظره, عکس منظره, عکس طبیعت زیبا, تصویر طبیعت, تصاویر طبیعت, ,
نویسنده : Mohammad ali Rezaie

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد